راهی نافرجام:
اجلاس مشترک بانک جهانی و صندوق بین المللی پول!
کامران پایدار
روز شنبه گذشته اجلاس مشترک سران و کارگزاران بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در آمریکا برگزار شد. پس از 2 سال فروپاشی و بحران عمیق سرمایه داری جهانی٬ که اکنون دورنمای بحران و بن بست لاعلاج بیش از پیش عمق یافته است، سران موسسات نوکر و کارگزار بورژوازی دوباره گرد هم آمده اند. دست و پایشان میلرزد با همه بیم و امیدهایی که نظام منحط شان را فرا گرفته دوباره دور هم نشسته اند. درها بسته است و راهی نیست. از واقعیتهای زندگی و برآمدهاى توده اى هراس دارند و با ابهام و هزار تردید به آینده متزلزل و تاریک نظامشان مینگرند. در طی 2 سال گذشته برای چاره اندیشی و کنترل بحران هر راهی را رفته اند و به هر جنایتی متوسل شده اند اما نتیجه همان است که بوده و صد البته اوضاع هر روز وخیم و بحرانی تر شده است.
در این اجلاس سران بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هشدار داده اند که افزایش قيمت مواد غذایی، افزايش نرخ بیکاری کنترل نشده، نا آرامیهای اوضاع خاورمیانه و اوضاع بد مالی در اقتصادهای پیشرفته هنوز احیای اقتصادی سرمایه داری جهانی را تهدید میکند.
رابرت زولیک رئیس بانک جهانی (جانشین پل ولفوویتز) گفته است ما تنها یک شوک دیگر با بحرانی تمام عیار فاصله داریم. زولیک گفته است تنها در سال میلادی گذ شته 44 میلیون نفر به خاطر افزایش قیمت مواد غذایی به ورطه فقر فرو رفته اند و همچنین شاخص قیمت مواد غذایی سازمان خوار و بار جهانی (فائو) 25 درصد افزایش داشته است که در ماههای اخیر بدلیل افزایش تورم هر چه بیشتر این رکورد هم شکسته شده است. زولیک همچنین میگوید تورم قیمتهای مواد غذایی امروز بزرگترین خطری است که فقرای جهان را تهدید میکند. این عنصر نوکر همچنین در هراس از طغیان خشم گرسنگان و تحرکات انقلابی پرشور در خاورمیانه و شمال آفریقا هشدار داده و میگوید وخیم تر شدن شرایط در خاورمیانه و آفریقای شمالی ممکن است رشد نظام سرمایه داری جهان را از مسیر خود خارج کند. ایشان در جای دیگر میگوید: انتظار برای ثبات شرایط به معنای از دست دادن فرصتهاست در لحظه های انقلاب به انتظار شرایط ماندن هیچ پیروزی را به بار نخواهد آورد!؟ و با گستاخی مراجع مالی بورژوازی جهانی را به استقبال از اصلاحات و اخذ قراردادهای جدید تشویق میکند.
آنچه در بالا آمد گفته ها و کلمات قصار یک کمونیست یاغی نیست که میخواهد همه نظام کنونى را زير و رو کند. اینها گفته های کارگران هم نیست که بر سر در فساد و تباهی و ستم و جنایت نظام سرمایه داری تف انداخته اند و دوشادوش کمونیستهای یاغی برای برپایی یک نظام شایسته انسان به پاخاسته اند. بله، اینها تنها گوشه های بسیار کوچکی از نگرانيهاى سران بورژوازی جهانی و تکنوکراتهای نوکر نسبت به آینده ای پر از ابهام و در تردید است. در این 2 ساله بحران اقتصادى٬ بحرانى که از سرشت متضاد خود سرمایه و متوقف شدن و سقوط نرخ سود ناشی از ترکیب ارگانیک سرمایه حاصل شده و بطور اجتناب ناپذیر خود را به سرمايه ديکته ميکند٬ سرمایه داری جهانی برای فرار از این بحران و انتقال فشارهای غیر انسانی و تحمیل هزينه اش به زندگی میلیونها کارگر و زحمتکش و خانواده هایشان در سراسر جهان کوشیده است. سرمايه دارى با نسخه و طرحهای ضد انسانی سیاست ریاضت اقتصادی بیشتر٬ حذف سوبسیدها و تحمیل فقر و گرسنگی بیشتر به زندگی کارگران و زحمتکشان توسط مراجع مالی سرمایه داری از قبیل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را به همه کشورهای بحران زده و تحت امر خود در سراسر جهان دیکته کرده اند. سیاست حذف سوبسیدها و تحمیل گرانی و تورم سرگیجه آور به همراه باطوم و زندان و شکنجه واعدام و کشتار انسانهای بیدفاع از ایران آخوند و اسلام زده تا کشورهاى خاورميانه و شمال آفریقا و از آمریکاى شمالى تا کشورهاى اروپا٬ تا آنجا که در توانشان بوده به اجرا در آورده اند. با اینحال جوابی نگرفته اند که نگرفته اند.
اما در مقابل اردوى کارگری٬ و چپ جامعه٬ جبهه انسانیت و برابری طلبی هم بیکار ننشسته است. اعتراض و اعتصاب و قيام در جای جای دنیا بخصوص در خاورمیانه و شمال آفریقا تا اعتصابات و تظاهراتهاى میلیونی در قلب آمریکا و اروپا نمونه هاى اين مقاومت اند. اين خيزش ها و اعتراضات عليه حکومتهاى سرمايه دارى بیشتر از هر زمان دیگری گویای زوال و انحطاط نظام سرمایه داری جهانی است. خيزشهاى انقلابى عظیم که در غالب توده های میلیونی به حالت انفجاری به خیابانها ریخته و بساط حکومتهای فاسد و دزد را یکی پس از دیگری بر میچینند٬ تحرکات شگرف و انقلابى که چاشنی انفجاری آنها از جنس نان و آزادی، برابری و رفاه، کار و مسکن و حرمت انسانهاست٬ بخوبى ترس جناب زولیک را عريان و "قابل درک" ميکند وقتى که میگوید: در دوران انقلابی و طغیانها نباید منتظر بمانند! باید به قیمت توسل به هر جنایتی بکوشند تا این نظام سراسر فساد و تباهی بر دوام بماند. نگرانی ایشان به جاست که با دستپاچگی و عجله میخواهد به استقبال اصلاحات و قراردادهای جدید!! بروند. بی جهت نیست که در مصر و اینجا و آنجا ارتشهای بیطرف از زمین سبز شده اند! تا دیروز در خدمت حکومتها آدم می کشتند اما امروز به آنها نشان "ناجی جامعه" میدهند. بی جهت نیست که در گوشه و کنار جريانات ارتجاعى و کپک زده ای از جنس اخوان المسلمین تا البرادعی ها و راشد اغنوشی ها و موسی کوساها و ... را زير نور قرار دادند و میکوشند این مترسکان را بعنوان "رهبران انقلاب و اصلاحات" جا بزنند تا مبادا کار بیخ پیدا کرده و سرنوشت تحرکات انقلابى به دست کارگران و کمونیستها و رادیکالها و سرخها بیافتد. اگر این هم افاقه نکرد مشکلی نیست٬ ارتش "قانونمدار و بیطرف" قادر است با اشاره انگشت اربابانش بلافاصله حکومت نظامی برپا کند و بیرحمانه با توسل به جنون و توحش کارگران و زحمتکشان میدان التحریر مصر تا سليمانيه را که خواستار ادامه و تعمیق انقلاب در همه عرصه خصوصا در عرصه های اجتماعی و اقصادی هستند در آنی به خاک و خون بکشد.
اما کور خوانده اند. پس از فروپاشی اقتصاد سرمایه داری دولتی در شوری سابق و اقمارش و تغییر شیفت این جوامع به سرمایه رقابتی و بازار آزاد و بیش از 10 سال که نظام سرمایه داری جهانی در همه تریبونهای مزدور و نوکرش و در هر کجا که از دستشان بر آمده بر طبل "نظم نوین جهانی" و "نابودی کمونیسم و اندیشه های انسانی مارکس" کوبیده اند٬ از گورباچف تا خمینی و جریانات ملی مذهبی وطنی٬ از چریکهای فدایی تا راه کارگر و توده ایها و طيف اردوگاهى گرفته تا جرج بوش و کلینتون همگی شیپورها را از سر گشادش دمیدند و گفتند کار کمونیسم و مارکس تمام شده است. بسیاری از جریانات نامربوط که به اقتضای شرایط زمان خودشان نام مارکس و کمونیسم را هم به یدک میکشیدند در برابر بارگاه زور و جنایت نظم نوینی سرمایه داری زانو زدند٬ از بابت گذشته بد خود استغفار کردند و بسیاری از آنان باز هم به اقتضای زمانه شان برخی اصلاح طلب و دمکرات و برخی هم سوسیال دمکرات شدند. اما این بازی تبليغاتى مسخره که توسط سرمایه داری جهانی راه اندازی و مهندسی شده بود و هدفش توهم پراکنی و ایجاد یاس و نا امیدی و رویگردانی و سرخوردگی از هر گونه اندیشه انقلابی و کارگری و کمونیستی از جنس مارکس و منصور حکمت بود٬ این روزها بد جوری حبابش ترکیده و حنایش نزد کارگران و زحمتکشان تمام دنیا دیگر رنگی ندارد.
قیامها و طغیانها و خيزشهاى انقلابى پرشور مردمی که اساس خواسته مشترک همه آنها را این بار نان و کار٬ آزادی و برابری و رفاه تشکيل ميدهد٬ و در جوهر يک اعتراض ضد کاپيتاليستى است٬ بيشتر جاهای دنیا به پا شده است و بحران را عميق تر کرده است. همين واقعيت است که امروز بنا به اعتراف همه سرکردگان بورژوازی جهانی همه تلاشها و ترفندهایشان برای کنترل بحران عظیم جهانی سرمایه داری، برای بازگشت به دوران رونق و برای سرکوب٬ و عجالتا عليرغم تمام تلاش ضد انقلابى شان براى ایجاد انحراف به راست خيزشهاى انقلابى٬ هنوز کشتی نجات سرمايه دارى به لجن نشسته است و باید در انتظار روزهای تیره تر از این هم باشند.
سرمایه داری لخت و عریان با ماهیت فقر، بیکاری و گرانی، بی مسکنی و بیماری٬ جنگ و کشتار، خفقان و سرکوب٬ جنایت و فساد٬ در حالیکه از ارائه هر راه حلی برای زندگی انسان متمدن امروز عاجز مانده٬ در برابر دیدگان همگان رسوا قرار گرفته و طعمه شعله های خشم و انزجار و تنفر قیامها و انقلابات محرومان و نسل جديد شده است. در این روزهای حساس و سرنوشت ساز٬ این کمونيسم مارکس و منصور حکمت است که بر فراز دنیا٬ بر فراز تلی از آوار سیاهی و تباهی بورژوازی٬ با تلآلو سرخ خود٬ کارگران و زحمتکشان و همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب دنیا را به برابری و رفاه٬ به آزادی و صلح و انسانیت٬ به امکان شدن و برپائی و مبرمیت یک جامعه سوسیالیستی از طريق یک انقلاب کارگری فراخوان میدهد . زنده باد انقلاب کارگری! *